۱۳۸۷ اسفند ۱۳, سه‌شنبه



جدی جدی داره عید میاد. اینو از تنگ پر از ماهی قرمز دم گلفروشی سر کوچه فهمیدم. باز عید، باز ماهی قرمز، باز سبزه، باز... اما من چرا حال و روزم مثل هر سال نیست! انگار یه جایی توی یه زمانی متوقف شدم. از رسیدن عید می ترسم. هر روزی که به آخر اسفند نزدیک تر می شم، حالم بدتر می شه. آیا واقعا امسال به تنهایی می گذره؟ مثل همه امسال؟ هر چی که هست می گذره. اینو مطمئنم. میگذره.



۲ نظر:

ناشناس گفت...

ولی من مطئن هستم که به تنهایی نمی گذره. نمی دونم از کجا ولی مطمئنم. ای کاش عید نوروز با خودش تمام شدن همه سکوت ها و روشن شدن راه حرف زدن ها رو برامون بیاره. آمین.
تنگ ماهی قرمز همیشه خیلی بوی عید می ده. واای خدا من دلم تنگه؟ ... چقدر خوابم می یادددددد

ناشناس گفت...

من كه به سال نو خيلي اميدوارم. مطمئنم به زودي همه چيز درست ميشه