۱۳۸۷ اسفند ۱۰, شنبه



آسمون امروز ابریه، دل من هم... هرچی به عید نزدیکتر می شیم حال من بدتر میشه. دلم نمی خواد عید بیاد. دلم نمی خواد سال نو بیاد، دلم نمی خواد تعطیلات عید شروع بشه. دلم عید نمی خواد. عید وقتی قشنگه که انتظارش رو بکشی، که برای رسیدنش برنامه ریزی کنی، که برای گذروندنش روزشماری کنی... وقتی هیچ اشتیاقی برای دیدن سال نو نداشته باشی، نزدیک شدن عید، فقط نفست رو تنگ می کنه و دلشوره ات رو بیشتر. این عید و تعطیلاتش چه من بخوام چه من نخوام میاد. کاش وقتی اومد دلم آروم بشه. حال خوبی ندارم این روزها.





هیچ نظری موجود نیست: