۱۳۸۷ آذر ۲۹, جمعه




الان دو هفته است که تقریبا همه وقتم پشت کامپیوتر می گذره و دیشب دیگه این پشت کامپیوتر نشینی به پشت کامپیوتر خوابیدن تبدیل شد. دیشب پای کامپیوتر نشسته بودم به یه چیزی گوش می دادم و به یه چیزی نگاه می کردم. نگاه می کردم به یه امید ... نماز صبحم رو خوندم و باز نشستم پای کامپیوتر. نگاهت کردم و نمی دونم کی خوابم برد، وقتی بیدار شدم که صدای رفتنت رو شنیدم. فکر می کنم ساعت حدودای 8 صبح بود. از اون موقع باز هم نشستم پای کامپیوتر، اما فقط گوش می دم، گوش می دم به نوای تلخ زندگیم...



هیچ نظری موجود نیست: