۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه

امروز...



امروز به ایرانی بودن خودم افتخار کردم. از اینکه این همه هموطن با فرهنگ و فرهیخته دارم به خودم بالیدم و از اینکه اینقدر مردم کشورم متحد و یار هم هستند احساس غرور کردم. امروز من هم یک قطره از دریای خروشان مردمی بودم که برای یک هدف در سکوت کامل با هم همراه شده بودند. من هم دستهام رو به نشانه اعتراض بالا برده بودم و شانه به شانه هموطنانم با لبهایی بسته و چشمانی باز مسیر انقلاب تا آزادی رو طی کردم. بودند افرادی که در طول مسیر سعی می کردند سکوت مردم رو بشکونند اما حتی نتونستند یک آن این اتحاد و همبستگی رو خدشه دار کنند. من امروز هموطنانی رو دیدم که می شد بهشون تکیه کرد، می شد کنارشون با آرامش زندگی کرد، می شد برادر و خواهر نامیدشون. نه برادر و خواهر نامی، که برادر و خواهر واقعی. کسانی که وقتی کنارشون راه می رفتم بهشون افتخار می کردم.
امروز ایرانی رو دیدم که عاشقانه تک تک مردمش رو دوست دارم و از اینکه کنارشون زندگی می کنم راضیم. دیگه بداخلاقیهای روزانه راننده های تاکسی و مردم کوچه بازار ناراحتم نمی کنه. امروز فهمیدم که اگه لازم باشه این مردم پشت به پشت هم ایستاده اند و حامی همند. امروز فهمیدم که این مردم مهربون ترین مردم دنیان. دوستتون دارم. چه کاری از پیش ببریم چه نه، بهتون افتخار می کنم.




هیچ نظری موجود نیست: