۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

آهنگ این روزهای من



اینجا تنها جاییه که میتونم حرفهام رو بنویسم و امید داشته باشم که می خونیشون. نبودنت برای منی که لحظه به لحظمو برات تعریف می کردم خیلی سخته. انگار هیچی نیست، هیچکی نیست. هرچی واسه گلهام هم تعریف می کنم، نمی شه اونی که قبلا بود. نمی شه. این دل بیچاره من آروم نمی گیره. هر روز داره حالش بدتر میشه. هر چی باهاش حرف می زنم هر چی دلداریش میدم، فایده نداره. دل منو میشناسی که یکم یکدنده است. من از پسش بر نمیام. اونی که از پسش بر میومد دیگه نیست. نیست که با یک کلمه دل یکدنده منو سر به راه کنه. اما مگه دلم قبول می کنه. آخه عقلم هم قبول نمی کنه. وای خدا من چقدر زجه میزنم. اونایی که گاهی گداری اینجا رو میخونن از دست من ذله شدن احتمالا. نمی دونم حال من رو میفهمید یا نه. اما به خدا خیلی سخته. حداقل تحملش برای من خیلی سخته. خیلی سخت. خیلی...
یه آهنگ هست که این روزها همش گوش میدم. یه آهنگه مال معین. روزی هزار بار گوشش میدم. خودت CD اش رو بهم دادی. یه بار با هم گوشش داده بودیم، یادته؟ همون آهنگ " با من. باش" و تا به اونجاش می رسه که " باش تا هق هق من بند بیاد" تازه هق هق من شروع میشه، چون...
ای خدا...



۴ نظر:

مهيلا گفت...

خدایا آنکه در تنهایی تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت....خواهشی دارم تو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار

مژگان گفت...

آمین

مینا گفت...

لپ های ململ هم خیلی شبیه محمده !!!

مینا گفت...

راستی عمه ، دانستنیهای جدید رو خوندین ؟؟؟